
بايد فراموشت کنم چنديست تمرين مي کنم
.
.
.
خوب دبگه کم کم همه چیز داره تموم میشه
دیگه هیچی برام مهم نیست
اره من می تونم یعنی باید بتمونم
نمی خوام تا آخر عمر عذاب بکشم تازه فهمیدم :
"هیچکس لیاقت هیچیو نداره هیچکس"
من مي توانم ميشود آرام تلقين مي کنم
با عکسهاي ديگري تا صبح صحبت مي کنم
با ان اتاق خويش را بيهوده تزيين مي کنم
سخت است اما مي شود در نقش يک عاقل روم
شب نه دعايت مي کنم نه صبح نفرين مي کنم
حالم نه اصلا خوب نيست تا بعد بهتر ميشوم
فکري براي اين دل تنهاي غمگين مي کنم
من مي پذيرم رفته اي و بر نمي گردي همين
خود را براي درک اين صدبار تحسين مي کنم
هرچه دعا کردم نشد شايد کسي آمين نگفت
حالا تقاضاي دلي سرشار از امين مي کنم
حالا نه تو مال مني نه خواستي سهمت شوم
اين مشکل بود و هست در عشق گلچين مي کنم
کم کم ز يادم مي روي اين روزگار و رسم اوست
اين جمله را با تلخي اش صد بار تضمين مي کنم
نظرات شما عزیزان:
... 
ساعت23:27---26 مهر 1391
دوست داشتن...
چشم هاتو ببند
حتی اگه عذاب..
بازم دوست داشتن..
هنوز دوست داشتن.
|